An Iranian Lesbian

An Iranian Lesbian
an iranian lesbian

۱۳۹۲ اسفند ۸, پنجشنبه

همجنسگرایی

سلام

یه مقاله‌ی خیلی خیلی خوب از سایت BBC. واقعا دلم نیومد نذارمش اینجا:

همجنس‌گرایی یا همجنس‌خواهی شکلی از تمایل روحی و میل جنسی افراد به جنس موافق خود است.
با وجود آن که در دهه‌های اخیر تلاش‌های فراوانی در راستای به رسمیت شناختن این گرایش جنسی و طبیعی دانستن شیوه‌ زندگی مطابق با آن انجام شده، به علل مختلف از جمله فقدان رسانه‌های اثرگذار، کمبود منابع فارسی‌زبان و نیز باورهای ریشه‌دار نشأت گرفته از سنت، مذهب و عرف اجتماعی کماکان بخش قابل توجهی از مخاطبان جامعه‌‌ ایرانی به این پدیده به چشم شکلی از بیماری، انحراف و یا اختلال روانی-ژنتیکی نگاه می‌کنند.
به طوری که روبرو شدن با نظرات و مطالبی حاوی اشاراتی از این دست به بخشی از بازخورد شبکه‌های اجتماعی یا ارتباطات روزمره بدل شده است.
در نظام آموزشی و نیز رسانه‌ها و تریبون‌های نزدیک به تفکر حاکمیت در ایران مطالبی از این قبیل با قیدهایی نظیر "علم ثابت کرده" یا "تحقیقات دانشمندان نشان داده" تکرار می‌شود بدون آن که منبع معتبری برای آن ذکر شود.
هدف این نوشتار این است که درستی یا نادرستی بخشی از عمده‌ترین ادعای مربوط به بیمار بودن همجنس‌گرایان را با ارجاعات تاریخی به منابع قابل استناد بررسی کند.
یک گرایش جنسی‌"بخش عمده‌ای از مخالفان طبیعی دانستن همجنس‌گرایی آن را نوعی اختلال روانی می‌دانند که در سال‌های اولیه زندگی فرد حادث می‌شود. در واقع همجنسگرایی سالیان دراز در ردیف جرائم شمرده می‌شد و مرتکبان آن مجازات می‌شدند."
بیماری ارثی، مشکل هورمونی یا اختلال روانی
تغییر نگاه‌ها، از مجازات تا حمایت"ازدواج همجنسگرایان هم‌اکنون در شانزده کشور دنیا قانونی است. سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حمایت از حقوق اقلیت‌های جنسی را منتشر کرده و تاکنون ۹۴ کشور عضو با امضای آن متعهد به رعایت این حقوق شده‌اند. بررسی‌ها نشان می‌دهد میزان پذیرش افراد همجنس‌گرا در میان جوامع مختلف در دهه‌های اخیر افزایش قابل توجهی یافته است."
صداهای مخالف"انجمن روان‌پزشکی آمریکا اولین نهادی بود که در سال ۱۹۷۳ همجنس‌گرایی را از فهرست بیماری‌های روانی خارج کرد. پس از آن انجمن روانشناسی آمریکا در ۱۹۷۵ و نهایتا سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ همجنسگرایی را از فهرست بیماری‌های روانی خارج کردند."
گرایش جنسی (Sexual Orientation) اصطلاحی است که برای توصیف رفتار جنسی و احساسی افراد مورد استفاده قرار می‌گیرد.
امروزه بخش عمده‌ای از نهادهای علمی و آموزشی (و نیز نظام‌های حقوقی و اجتماعی) همجنس‌گرایی را به عنوان یکی از سه گرایش عمده‌ جنسی به رسمیت می‌شناسند. این سه دسته عبارتند از:‌ دگرجنس‌گرا (Heterosexual) ، همجنس‌گرا (Homosexual) و دوجنسگرا(Bisexual). در کنار این سه گروه عمده؛ دسته‌ چهارم و درصد کمی از افراد سرد سرشت (Asexual) یا فاقد گرایش جنسی هم هستند.
در حالی که دگرجنس‌گرایان به جنس مخالف خود گرایش دارند، همجنس‌گرایان به جنس موافق و دوجنس‌گرایان به هر دو تمایل نشان می‌دهند.
گرایش جنسی خود بخشی از هویت جنسی (Sexual Identity) افراد است که تحت تاثیر عوامل مختلف محیطی و ارثی شکل می‌گیرد.
نظراتی که همجنس‌گرایی را غیرطبیعی و شکلی از یک بیماری می‌دانند به دو دسته‌ عمده‌ تقسیم می‌شود: دسته اول آن‌هایی که معتقدند همجنس‌گرایی به دلیل نوعی اختلال ژنتیکی و هورمونی ایجاد می‌شود و دسته دیگر که آن را ناشی از عوامل محیطی همچون روابط خانوادگی، تبلیغات رسانه‌ای، مشکلات دوره‌ بلوغ و محدودیت‌های اجتماعی می‌دانند.
همچنین بخش عمده‌ای از مخالفان طبیعی دانستن همجنس‌گرایی آن را نوعی اختلال روانی می‌دانند که در سال‌های اولیه زندگی فرد حادث می‌شود.
در واقع همجنسگرایی سالیان دراز در ردیف جرائم شمرده می‌شد و مرتکبان آن مجازات می‌شدند (نظری هم از سوی برخی از نظریه‌پردازان حکومتی در ایران ارائه شده مبنی بر اینکه همجنسگرایی و ترویج آن طرحی است که از سوی مافیای تهاجم فرهنگی غرب تدوین شده و مورد حمایت آمریکا، اسرائیل و سایر کشورهای استکباری است).
این روند با پیشرفت توامان پزشکی و روان‌پزشکی جای خود را به رویه‌ "معالجه به جای مجازات" داد. پس از آن تا دهه‌های پایانی قرن بیستم همجنس‌گرایی در ردیف بیماری‌های روانی- زیستی طبقه‌بندی می‌شد و تلاش‌های روان‌پزشکان بر درمان این "بیماری" متمرکز بود.
با اصلاح قانون در قبرس شمالی به عنوان آخرین کشورحوزه‌ اروپا، دیگر در این قاره، استرالیا و آمریکای شمالی کشوری وجود ندارد که همجنس‌گرایی در آن جرم محسوب شود.
علاوه بر آن ازدواج همجنسگرایان هم‌اکنون در شانزده کشور دنیا قانونی است. سازمان ملل متحد اعلامیه جهانی حمایت از حقوق اقلیت‌های جنسی را منتشر کرده و تاکنون ۹۴ کشور عضو با امضای آن متعهد به رعایت این حقوق شده‌اند.
بررسی‌ها نشان می‌دهد میزان پذیرش افراد همجنس‌گرا در میان جوامع مختلف در دهه‌های اخیر افزایش قابل توجهی یافته است. نظرسنجی جهانی موسسه پیو در سال ۲۰۰۷ نشان داد بالاترین درصد پاسخ مثبت به سوال "آیا همجنسگرایان بایستی در جامعه پذیرفته شوند؟" در کشورهای آمریکای لاتین و شمالی، اروپایی و پایین‌ترین درصدها در آفریقا و آسیا بوده است.
این تغییرات عرفی و حقوقی مثل هر دگرگونی اجتماعی دیگر نتیجه‌ همراهی عوامل مختلفی همچون بررسی‌های روانپزشکی، استدلال‌های حقوقی و نیز جنبش‌های اجتماعی است.
برای مثال انجمن روانپزشکی آمریکا در سال ۱۹۷۳ همجنس‌گرایی را از فهرست بیماری‌ها و اختلالات روانی خارج کرد.
این تصمیم خود پیامد تکانه‌های تغییرات فرهنگی بود که در نتیجه‌ جنبش‌های اعتراضی دهه‌های ۵۰ تا ۷۰ میلادی ایجاد شده بود. اعتراضاتی که با جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان آمریکایی آغاز و با جنبش‌های حقوق زنان و همجنس‌گرایان ادامه یافت.
اما احتمالا موثرترین عامل در اتخاد این تصمیم مجموعه تحقیقات دکتر آلفرد کینزی و همکارانش بود. کینزی که از پیشگامان سکسولوژی نوین محسوب می‌شود، طی تحقیقات گسترده‌ای در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ میلادی به به این نتیجه رسید که همجنس‌گرایی شکلی طبیعی از رفتار جنسی انسان است.
نتایج تحقیقات وی در دو مقاله‌ جداگانه با عنوان رفتار جنسی انسان مذکر (۱۹۴۸) و رفتار جنسی انسان مونث (۱۹۵۳) منتشر شد که اکنون با نام گزارش‌های کینزی شناخته می‌شوند.
در این مطالعات محققان دریافته بودند که ۳۷ درصد مردان و ۱۳ درصد زنان مورد مطالعه دست کم یک تجربه‌ی جنسی با جنس موافق داشته‌اند.
چهار درصد از افراد بالغ در آمریکا برای تمام عمر منحصراً همجنس‌گرا هستند و حدود ۱۰ درصد نیز در مقاطعی از زندگی رفتارهای همجنس‌گرایانه بروز داده‌اند. کینزی سپس مدل رایج برای توصیف رفتار جنسی یعنی استفاده از برچسب‌های مطلق مانند همجنس‌گرا یا دگرجنس‌گرا را مورد انتقاد قرار داد و عنوان کرد گرایش جنسی بایستی به صورت یک طیف در نظر گرفته شود.
وی به همین منظور مدلی پیشنهاد کرد که امروزه به نام مقیاس کینزی شناخته می‌شود. مقیاسی از صفر تا شش که در آن صفر نماد کاملا دگرجنس‌گرا و شش نماینده‌ی منحصرا همجنس‌گراست.
پژوهش‌های فریتز کلاین در دهه هشتاد میلادی نظریات کینزی را تایید کرد. به آزمایشات کینزی انتقاداتی هم در مورد درصدهای اعلام شده یا شیوه‌ انتخاب نمونه‌های مورد مطالعه وارد شده، با این وجود بخش اعظم نتایج وی هنوز از نظر جامعه‌ علمی معتبر است.
امروزه بیشتر محققان بر این باورند که بخش عمده‌ای از افراد جامعه رفتارهای دوجنس‌گرایانه دارند. همین طور اکثریت روان‌شناسان بر این باورند که گرایش جنسی در سال‌های اولیه زندگی فرد شکل می‌گیرد؛ یعنی یک فرد نمی‌تواند تصمیم بگیرد که هم‌جنس‌گرا (همین طور دگرجنس‌گرا) باشد یا نباشد.
نظر اکثریت به این معنا نیست که تحقیقاتی صورت نگرفته که نتایج متفاوتی را نشان دهد. برخی روان‌پزشکان بر این باورند که شواهد مطالعات بالینی نشان می‌دهد که همجنس‌گرایی نوعی از اختلال رشد است.
اختلالی که در اثر برآورده نشدن نیازها در زمان بلوغ ایجاد می‌شود، در نتیجه می تواند از طریق تقویت حس مردانگی معالجه شود.
مسئولان انجمن ملی پژوهش و مداوای همجنس‌گرایی (یک سازمان غیردولتی که از سوی نهادهای مذهبی حمایت می‌شود) معتقدند شخصیت همجنس‌گرا وجود ندارد. به نظر آن‌ها همجنس‌گرایی ممکن است به دلیل تجاوز در سنین کودکی ایجاد شود و قابل پیشگیری یا در صورت وقوع قابل درمان است.
تحقیقات نشان می‌دهد میان فیزیولوژی افراد دگرجنس‌گرا و همجنس‌گرا تفاوت‌های متعددی وجود دارد. محققان دریافتند مغز مردان همجنس‌گرا به مغز زنان دگرجنس‌گرا و مغز زنان همجنس‌گرا به مغز مردان دگرجنس‌گرا شباهت دارد. البته مورد اخیر به تاکید پژوهشگران انجام دهنده‌ این تحقیق دال بر غیرطبیعی یا بیماری بودن همجنس‌گرایی نیست و تنها در ردیف یافته‌های پزشکی طبقه‌بندی می شود.
در مواجهه با عقایدی نظیر این دو نکته کلی را بایستی مد نظر قرار داد: نخست آن که بخش عمده‌ باورهای رایج در مورد غیرطبیعی بودن همجنسگرایی با نتایج پژوهش‌های علمی تناقض دارد. دیگر آن که امروزه هیچ نهاد و سازمان معتبر در زمینه روان‌پزشکی نیست که همجنس‌گرایی را در فهرست بیماری‌ها قرار دهد.
همان طور که اشاره شد انجمن روان‌پزشکی آمریکا اولین نهادی بود که در سال ۱۹۷۳ همجنس‌گرایی را از فهرست بیماری‌های روانی خارج کرد. پس از آن انجمن روانشناسی آمریکا در ۱۹۷۵ و نهایتا سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۹۲ همجنسگرایی را از فهرست بیماری‌های روانی خارج کردند.
در سال‌های پایانی قرن بیستم به سختی می‌شد انجمن روان‌پزشکی‌ای را یافت که کماکان بر درمان همجنس‌گرایان اصرار ورزد. در واقع چنین عقیده‌ای هرچند کماکان وجود دارد اما بسیار ناچیز است.
در سال ۲۰۰۹ در یک نظرسنجی از میان ۱۳۰۰ روان‌کاو، روان‌پزشک و روان‌شناس بریتانیایی تنها ۵۵ نفر (نزدیک به ۴ درصد) اعلام کردند که به درمان همجنس‌گرایی عقیده دارند.
علاوه بر آن که هنوز هیچ نمونه‌ی موفقی از درمان و تغییر گرایش جنسی افراد گزارش نشده است. تاکید و تحت فشار گذاشتن افراد به این منظور می‌تواند تبعات جدی و آسیب‌های غیرقابل بازگشت به همراه داشته باشد.
انجمن روان‌شناسی آمریکا در قطعنامه‌ خودش در همین مورد تاکید کرده: به جای دنبال کردن روش‌های درمانی که همجنس‌گرایی را به عنوان یک بیماری فرض می‌کنند و نیز طرد اقلیت‌های جنسی جوان، والدین، سرپرستان و اعضای جامعه بایستی حمایت اجتماعی و پشتیبانی روحی را تقویت کرده و خدمات آموزشی‌ شامل اطلاعات درست و شایسته در مورد جنسیت و گرایش‌های جنسی در اختیار آن‌ها قرار دهند.

۱۳۹۲ اسفند ۷, چهارشنبه

پسر 11 ساله‌ای که پس از جدال بر سر ضد همجنسگراستیزی دست به خودکشی زد...


سلام
یاستین گودر( نویسنده و فیلسوف) در یکی از کتاب‌هاش به اسم راز فال ورق، از قول یکی از شخصیت‌هاش می‌گه:« بچه‌ها در یاد گرفتن رذالت از بزرگترها با استعدادتر هستن.» حقا که حرف درستی زده...

مایکل مورونز، پسر کوچولوی 11 ساله‌ای بوده که عاشق سریال کارتونیی به اسم" پونی کوچولوی من، دوستی جادوست"( My Little Pony, Friendship is Magic) بوده. این سریال داستان اسب‌های کوچولویی هست که با هم زندگی می‌کنن. شخصیت‌های اصلی سریال دخترن و این سریال بیشتر مخاطبینش دخترای تو رنج سنی 3 تا 10 سال هستن. ( منم گاهی وقتا نگاه می‌کنم البته!)

باری به هر جهت، همکلاسی‌های این پسر کوچولو از علایق مایکل باخبر می‌شن و اذیتش می‌کنن. بهش می‌گفتن تو گی هستی. این پسر به خاطر دوست داشتن یه سریال دخترونه مضحکه خاص و عام می‌شه. هرچند پدر و مادرش مرتب بهش می‌گفتن که حتی اگه گی( همجنسگرا) باشه هم دوستش دارن اما مایکل روز به روز افسرده‌تر می‌شد.

تا این که بالاخره مایکل یه روز زودتر بر می‌گرده خونه، در اتاقشو می‌بنده و در سن 11 سالگی اقدام به خودکشی می‌کنه! پزشکش می‌گه مایکل دچار آسیب مغزی شده چون برای مدتی اکسیژن به مغزش نرسیده. ناپدری مایکل با خانم Andrea Libman، گوینده شخصیت Pinkie Pie، تماس گرفته و ازش خواسته که برای پسرش یه پیام صوتی بفرسته. آندرئا هم از همه‌ی دست اندرکاران سریال خواهش کرده که تو تهیه پیام صوتی همراهیش کنن.

طرفداران این سریال و دست اندر کاران 43000 دلار تهیه کردن تا خرج درمان مایکل رو بپردازن. 

ببینم، به نظر شما درسته که یه بچه رو به خاطر این که از Pinkie Pie خوشش میاد اینقدر اذیت کنیم که اقدام به خودکشی کنه؟ درسته که یه نوجونو به خاطر همجنسگرا بودنش اونقدر تحقیر کنیم که خودکشی کنه؟ بلایایی که انسان‌ها سر هم میارن حتی گونه‌های هم نوع‌خوار هم سر هم نمی‌آرن. آدم می‌تونه حرف از انسانیت بزنه وقتی چنین چیزای منزجر کننده‌ای رو می‌شنوه؟ 

مایکل کوچولو شاید هیچوقت سلامت مغزیش رو به دست نیاره، به خاطر همجنسگراستیزی...

سخنرانی مینا احدی در آلمان

سلام

این ترجمه‌ی سخنرانی مینا احدی در دانشگاه تریر آلمان در روز بیست و سوم ژانویه هست:

با تشکر از شما بدلیل دعوت از من در این کنفرانس,موضوع سخنرانی من همجنسگرایی و اسلام است. همانطور که می دانید من از ایران آمده ام و بطور خلاصه خودم را معرفی میکنم.من در انقلاب ۱۹۷۹ در ایران علیه حکومت دیکتاتور قبلی در ایران شرکت کردم و هدفم رسیدن به آزادی و زندگی بهتر بود، من آنزمان دانشجوی پزشکی در دانشگاه تبریز بودم، چون آنزمان فیسبوک و اینترنت نبود، با وجود اینکه من و بسیاری از زنان و مردان فعال همچون من فکر میکردیم ما رهبر آن انقلابیم، از بی بی سی شنیدیم ، فردی به اسم خمینی در این دنیا وجود دارد که آخوند بود و او رهبر انقلاب ما بود، اینرا گفتند و از خمینی رهبر ساختند.

انقلاب ما شکست خورد، من بدلیل اعتراض به حجاب اسلامی از دانشگاه اخراج شدم و به کار مخفی علیه این حکومت تازه دست زدم، خلاصه کنم، به ما حمله کردند و یکروز که خانه نبودم همسرم را با تعداد دیگری دستگیر کردند و بعد از یک ماه او را اعدام کردند، او دانشجوی فیزیک بود و من در حالیکه ۲٣ سال داشتم، طعم تلخ و گزنده اعدام را از نزدیک دیدم.

من ۱۹۹۰ به اروپا آمدم، در حالیکه ۱۰ سال هم در کردستان پارتیزان بودم. و در اینجا به مبارزه علیه اعدام و سنگسار پرداختم و از اینجا میخواهم به موضوع سخنرانی ام برسم، من در مبارزه ام علیه اعدام با این معضل مهم آشنا شدم.
اکنون به من نگاه کنید، من با وجود اینکه در سال ۲۰۰۱ کمیته علیه سنگسار و در سال ۲۰۰۴ کمیته بین المللی علیه اعدام را بنیاد نهادم به همراه دوستان متعدد دیگری، به من به عنوان فعال حقو ق بشر نگاه نکنید، به عنوان کسی نگاه کنید که در گوشهایم صدای جوانان همجنسگرایی هست که اعدام شدند، فقط به این دلیل که یک نفر را دوست داشتند، من در اینجا میخواهم از ماکوان مولودی بگویم، وقتی در خانه ام در کلن، این روزها خودم را برای سخنرانی در اینجا آماده میکردم دفترچه تلفنم را ورق میزدم ، شماره تلفن خانواده ماکوان را دیدم. او فقط ۱۹ سال داشت و به اتهام رابطه با یک پسر هم سن خودش در سنین نوجوانی به اعدام محکوم شده بود. من صدای مادر ماکوان را در گوشم دارد که یک روز با وحشت گفت، میخواهند ماکوان را در پارک نزدیک خانه خودمان در ملا عام اعدام کنند تا درس عبرتی برای بقیه باشد و ما آنزمان ۶ سال پیش مبارزه میکردیم که این فاجعه اتفاق نیفتد. ماکوان را اعدام کردند. و من هنوز بغض بزرگی در گلویم دارم چرا که از ماکوان نه کسی بعدا حرف زد و نه بویژه کسی عکس او را دید.
در گوشم صدای قاسم بشکول و حمزه چاوی ۱۹ ساله و لقمان حمزه پور و نعمت صفوی و پسر بچه های ۱۶ ساله و ۱۷ ساله هست که میگویند ” نمیتوانی کار بکنی” و صدای دوستان این جوانان که در سلول مرگ حکومت اسلامی نشسته اند و از وحشت میپرسند اگر مرا بگیرند چه کنم؟
ما در مورد یکی از مهمترین معضل ها در جوامع اسلام زده حرف میزنیم. همجنسگرایی و اسلام موضوع سخنرانی من است . در حقیقت میخواهیم در مورد همجنسگرایان در کشورهای اسلام زده حرف بزنیم.

ما در سه سطح در مورد این معضل مهم باید حرف بزنیم:
۱- اسلام و همجنسگرایی

۲- جنبش اسلامی و اسلام سیاسی و همجنسگرایی
٣- فرهنگ جامعه و مردم عادی و همجنسگرایی
اسلام همچون مذهب همجنسگرایی را گناه و کاری نابخشودنی و قابل مجازات تعریف میکند. اسلام مخالف صد در صد همجنسگرایی است. مذهبی که تو گویی از سوی یک مرد برای مردان نازل شده و هدفش ارضا مردان هترو سکسوئل است بهر طریق ممکن.
با چهار زن رسمی و هزار زن صیغه ای و هر جا که توانست اجازه تجاوز به او داده شده و حتی در مورد چگونگی ارضا شدنش در بیابان و با بچه شیرخواره و با شتر و سگ، میتوان آیه و حدیث پیدا کرد. اما همین مذهب زن را طعمه و وسیله ای میداند برای ارضا مردان و نگرشش به مردان و زنان همجنسگرا غیر انسانی است.
این مذهب سکس و رابطه انسانی بین انسانها، عاطفه و احترام در روابط جنسی و رابطه بین همجنسگریان را بر نمی تابد. آنها را با شکنجه و شلاق و اعدام و نابودی تهدید میکند.
نکته مهم در سی و چند سال اخیر اینست که همین نگرش و این دیدگاه در مورد همجنسگرایان از سوی یک جنبش اسلامی و اسلام سیاسی با قدرت اسلحه و پاسدار و قانون و گزمه با شدت و حدت اجرا میشود. یعنی اینکه همجنسگرایان را واقعا اعدام و سنگسار میکنند. این قانون است. در ایران، عربستان سعودی، موریتانی، سودان، سومالی، یمن و پاکستان طبق قانون همجنسگرا را میکشند. در بحرین و قطر، الجزایر و مولداوی همجنسگرایان را با جریمه و زندان و تنبیه بدنی مجازات میکنند و در لبنان و ترکیه و مصر کمی لیبرال تر هستند و نمیکشند ولی تحقیر میکنند و زمینه سازی میکنند برای اعمال فشار و ظلم و تحقیر.
و در یک سطح دیگر همانطور که گفتم، فرهنگ عمومی را داریم. در همه کشورهای اسلام زده، فرهنگ عمومی ضد همجنسگرایان و فرانرم گرایان است و در بهترین حالت همجنسگرایی را یک بیماری قلمداد میکنند.

باید بگویم متاسفانه در کشورهای اسلام زده یک مانیفست نانوشته و یا نوشته وجود دارد مبنی بر اینکه باید همجنسگرایی را محو و نابود کرد. و این اتفاق در مقابل سکوت بین المللی و عدم توجه به معضلات همجنسگرایان در حال اتفاق افتادن است.
در ایران قانون مجازات اسلامی میگوید: همجنسگرایان مرد را اعدام کنید و در مورد زنان میگوید اگر دو زن لخت و بدون دلیل!! زیر لحاف بروند در دفعه اول به صد ضربه شلاق محکوم میشوند و بار چهارم قانون اجازه اعدام میدهد.

آمار اعدام همجنسگرایان در ایران از ٣۴ سال پیش به این طرف ۴۰۰۰ نفر است. اخبار ما حکایت از این دارد که چند نفر همجنسگرا هم در ایران سنگسار شده اند ، از جمله یک نفر در آلمان می شناسم که یکی از اقوام ایشان در ایران به دلیل همجنسگرایی سنگسار شده است.
بیخود نبود احمدی نژاد در یک دانشگاه در امریکا گفت: ما در ایران همجنسگرا نداریم، بهتر بود میگفت ما همجنسگرایان را نابود میکنیم.

من باز در اینجا بعنوان یک فعال علیه اعدام و سنگسار میخواهم در مورد سکوت مطلق جامعه و بی چهره بودن همجنسگرایان حرف بزنم.
من مسئول دو کمیته جهانی علیه اعدام و سنگسار هستم. این عکس را نگاه کنید.

اما در مورد همجنسگرایان محکوم به اعدام و یا سنگسار با ما کسی همکاری نمیکند. جامعه در مجموع در این موارد سکوت مطلق میکند. خانواده هایشان نمیخواهند حرف بزنند عکس نمیدهند و در مورد فرزند همجنسگرای خود حرف نمیزنند. حتی بعد از اعدام نیز حرفی نمیزنند در سکوت و خلوت و تنهایی خود اشک میریزند و میسوزند و میسازند . مصاحبه نمیکنند و عکس نمیدهند.

ما فقط یک عکس داریم از همجنسگرایان این عکس ، اینها اعدام شدند
واقعیت اینست که همجنسگرایان در ایران سعی میکنند جمع هایی را در شرایط مخفی و خطرناک داشته باشند و از حقوق خودشان دفاع کنند. در سطح بین المللی سازمانهای متعدد مدافع حقوق همجنسگرایان از کشورهای اسلام زده وجود دارد و از جمله چندین سازمان از ایرانیان را می شناسم که فعالیت میکنند.

من در اینجا از شجاعت زنان همجنسگرا از کشورهای اسلام زده و از ایران باید بگویم که با بجان خریدن مشکلات فراوان علنی حرف میزنند و این تابوها را می شکنند.
نامه یک پسر جوان همجنسگرا از ایران را اخیرا دیدم که گفته بود مادرم بعد از اینکه فهمید همجنسگرا هستم مرا نزد روانپزشک برد و او تجویز کرد که بهتر است با یک زن لزبین ازدواج کنم!!! این یک نمونه از برخورد به همجنسگرایی در ایران است.
من اینجا میخواهم تاکید کنم که همین فعالیتها باعث شده است که مثلا در ایران کلمه نا محترمانه هجنس باز که در مورد همجنسگرایان رایج بود اکنون حداقل در بین الیت سیاسی و رسانه ها و … بکار برده نمیشود.
در پایان سخنرانی خودم میخواهم از شما دعوت کنم که به اعدام و بی حرمتی و اذیت و آزار همجنسگرایان در کشورهای اسلام زده جدا اعتراض کنید. ما باید کاری کنیم سازمان ملل و دولتهای غربی خواهان لغو فوری قانون اعدام علیه همجنسگرایان در همه جا باشند. ما باید صدای اعتراض همجنسگرایان از کشورهای اسلام زده را بسیار بیش از اینها منعکس کنیم. و همچنین از شما میخواهم در کنفرانسهای خودتان از خود همجنسگریان دعوت کنید تا د رمورد معضلات و تجارب خود در اینجا حرف بزنند من دو نفر از زنان فعال لزبین ایرانی می شناسم که میتوانم معرفی کنم آنها را برای کنفرانس بعدی خودتان دعوت کنید.
یکبار دیگر با تشکر از شما بدلیل برگزاری این برنامه و دعوت از من.
چند عکس از این جلسه:

۲۹ ژانویه ۲۰۱۴




سکینه محمدی آشتیانی است. دنیا او را دید و شناخت، این یک کمپین بود علیه سنگسار و ما همیشه به این نحو کار میکنیم برای جلب توجه افکار عمومی بین المللی احتیاج به عکس داریم. من نمیتوانم بروم در یک دانشگاه و یا یک جلسه حرف بزنم و بگویم از یک نفر دفاع کنید یا از یک اسم دفاع کنید، نه من با نشان دادن عکس این آدم و ایجاد امکان که شما در چشم این فرد نگاه کرده واحساس داشته باشید میگویم نگذارید سکینه را سنگسار کنند و این تاثیر دارد. من در هر موردی که کمپین گذاشته ایم ترتیب مصاحبه با فرد محکوم به اعدام و یا دوستان و خانواده اش را میدهم و بهمین دلیل است که گاردین از طریق ما با سکینه مصاحبه میکند و تیتر میزند ” چون یک زن هستم با من چنین میکنند” و این جهانی میشود.
من در اینجا در عین حال میخواهم از جنبش و اعتراضات و مبارزه همجنسگرایان حرف بزنم. در ایران و عربستان سعودی و تونس و مراکش و … اخبار دلگرم کننده ای از رو آمدن و مطرح کردن خواستهای همجنسگرایان و مبارزات آنها داریم. من در اینجا نامه چند جوان ایرانی به احمدی نژاد را دارم که در مقابل حرفهای او که همجنسگرایان را نفی کرد، به او پاسخ داده اند، آنها گفته اند: پس من چی هستم اگر ایران همجنسگرا ندارد و این جوانان با تندی و اعتماد بنفس پاسخ این مرد را داده اند.
کمیته بین المللی علیه اعدام

کودکان روسی و ولنتاین

این یه خبر از سایت irqo.org هست که درباره‌ی اقدامات کودکان یه مدرسه در روسیه در روز عشاق یا ولنتاین توضیح داده. با هم بخونیمش:
خانواده بچه های ۷ و ۸ ساله بعد از اینکه فرزندانشان کارت های ولنتاین به دوستان همجنس خود ارسال کردند به مقامات درباره مدرسه گزارش دادند و مدرسه متهم به تبلیغ همجنسگرایی شد.
برای جشن گرفتن روز عشق معلمی در شهر Smolensk در غرب روسیه کودکان ۷ و ۸ ساله را تشویق نمود که به یکدیگر کارت هدیه دهند و مهم نیست که آنها به دختر یا پسر داده شود. اما هنگامی که کودکان به خانه رفتند و به خانوادشان گفتند که چه در مدرسه انجام دادند , خانواده هایشان شک زده شدند. خانواده ها به مقامات از جمله وزارت آموزش و پرورش اطلاع دادند و ادعا کردند که مدرسه در تبلیغ همجنسگرایی گناه کار است.
مقامات ممکن است مدرسه را تحت قانون ضد همجنسگرایی متهم کنند. Galina Kazakova , مدیر مدرسه به رسانه ها گفت که من با معلمی که در این ماجرا دست داشته صحبت کردم و او گفت که اگر به بچه هت گفته شود که برای والدین خود در روز پدر و روز مادر کارت تبریک درست کنند , آنها این کار را برای دوستان خود نیز در روز ولنتاین انجام می دهند.
معلم پافشاری نمود که نباید گرایش متفاوتی درباره این روز وجود داشته باشد , ما خودمان به دنبال حادثه می گردیم. ابتدای این ماه هم یک دختر ۱۴ ساله اولین فردی بود که تحت قانون تبلیغ همجنسگرایی مجازات شد. این دختر نوجوان از منطقه Bryansk , با عصبانیت نسبت به قانون جدید فدرال در کلاس ایستاد و از کلاس خارج شد.
او از مدرسه لغو شد و این واقعه در سابقه کیفری او قرار داده شد و بعد از اینکه به خانه رفت , پدرش آنچنان او را مورد ضرب و شتم قرار داد که به بیمارستان منتقل شد. Moscow Helsinki Group , قدیمی ترین سازمان حقوق بشر روسیه گفته است که قانون ضد همجنسگرایی به کودکان آسیب می رساند. ادعا شده است که قانون گذاران ولادیمیر پوتین بر ضد قوانین بین المللی رفتار می کنند . قوانینی که همیشه تضمیت کننده حفاظت از منافع کودکان است و فقط به نفع حفظ ارزش های خانوادگی روسیه قانون وضع می کند.

بازداشت Vladimir Luxuria در المپیک پارک سوچی

این روسا دیگه شورش رو در آوردن! این خبر رو از سایت irqo.org بخونین:

این قانونگزار و عضو سابق پارلمان ایتالیا و مبارز مشهور برای حقوق فراجنسیتی که بک تراجنسگرا است در حالی که لباسی به رنگ رنگین کمان پوشیده بود و با موهای آرایش شده به نقش رنگین کمان , قصد ورود به استادیوم Shayba محل برگزاری مسابقه هاکی روی یخ را داشت , سریعا توسط پلیس بازداشت شد .
او روز دوشنبه با گروهی از خبرنگاران در حالی که توجه تماشاگران را جلب می کرد در اطراف پارک المپیک قدم می زد و برخی از طرفداران روسی نیز با او عکس می گرفتند. لباس های رنگی او باعث واکنش منفی زیادی نشد , به جز گروهی از جوانان روسی که روبروی دوربین های تلویزیونی با انگلیسی دست و پا شکسته فریاد می زدند که ترنس بودن خوب نیست.
او قبل از شروع مسابقه به محل کنترل بلیط رسید و پس از عبور از کنترل هنگامی که به سمت صندلی خود راهنمایی می شد ۴ مرد که هیچ گونه علامت برای هویت خود نداشتند او را محاصره کردند و فریاد می زدند او را دور کنید .
او بعد از دستگیری توسط ۴ پلیس درحالی که از استادیوم Shayba دور می شد فریاد می زد که من بلیط دارم و سپس در پارکینگ به ماشینی که آرم المپیک را داشت منتقل شد .
او به اسوپسیتد پرس گفت که بعد از اینکه به مدت ۱۰ دقیقه در ماشین نگه داشته شد , او را از محل تجمع تماشاگران دور کردند و در حومه شهر آزاد نمودند و در پایان به هتل خود بازگشت و اعلام نمود که صبح ۳ شنبه روسیه را ترک می کند.
Luxuria گفت ” آنها چیزی نمی گویند فقط افرادی بودند که مجبور به انجام این کار شدند ”
این دومین بار است که Luxuria به دلیل تبلیغ همجنسگرایی در سوشی بازداشت می شود.
او یک روز قبل نیز در عصر یک شنبه در حالی که یک پرچم با شعار ” Gay Is OK” در دست داشت به مدت ۲ ساعت قدم زنان اطراف پارک المپیک سوشی به زبان روسی و انگلیسی فریاد می زد که همجنسگرایی مساله ای ندارد و خوب است که همجنسگرا باشیم.
او گفت که پلیس به من اعلام کرد که نباید لباس هایی با شعار حمایت از حقوق همجنسگرایان پوشید . پلیس روسیه نیز بازداشت او را انکار می کند.
او اضافه کرد که برای من مهم است که برای حقوق گی ها و لزبین ها و تراجنسگرایان در سراسر جهان ایستادگی کنم.
هنوز به طور واضح مشخص نشده است که چرا Luxuria بازداشت شده بود.

۱۳۹۲ اسفند ۵, دوشنبه

حال و هوای عید...

سلام

همه جا این روزا حال و هوای عید داره. خیابونا، دانشگاه، همکلاسیا... . الآن مادرم حتما داره خونه رو تر و تمیز می‌کنه. چه کار خوبی! کاش منم می‌تونستم دلمو خونه تکونی کنم. همه‌ی غبارای روش رو پاک کنم و شکستگیاش رو ترمیم. مثه روز اولش خوشگلش کنم و بذارمش سر جاش و حتی اگه تو طول یه سال دوباره گرد و خاک بگیره عیبی نداره، چون می‌تونستم تمیزش کنم. ولی حیف که نمی‌شه...

بازم خیلی این حال و هوا رو دوست دارم. بوی بهار( که باعث می‌شه هی عطسه کنم) بوی ماهی زنده وقتی از جلوی این ماهی گلی فروشیا رد می‌شم... باعث میشه یاد شهرم بیوفتم...

دیدن دوستا و فامیلا بعد یه سال آزگار! یه کم تعطیل شدن و آزاد شدن از درس و مدرسه... دوباره پای پیانوم بیشینم و یه آهنگ که با حال و هوام جوره رو بزنم. برای یه لحظه تو دنیای آهنگین نت‌ها گم شم و فراموش کنم که مردم چه فکری درباره‌ی من می‌کنن. کلی فیلم امسال اومده که هنوز وقت نکردم ببینم... کلی کتاب جدید خریدم که هنوز لاشون رو هم باز نکردم...
.
.
.
بالاخره بعد یه ماه فکر کنم، تونستم گرمی رو ببینم. توقع داشتم Macklemore آهنگ Wings رو اجرا کنه. وقتی اجرای Same love رو دیدم دلم می‌خواست جیغ بکشم! ولی فقط همراهش خوندم. تشویق تماشاچیا( که شامل کله گنده‌های موسیقی بوده) واقعا آدمو به وجو میورد. حقش بود تو گرمی‌های بیشتری ببره. واقعا آلبومش از آهنگای Daft Punk یا Lorde بهتر بود.
.
.
خوب! می‌خوام متن یه آهنگ رو بذارم که می‌دونم همه شنیدنش. یه آهنگ خیلی قشنگ که با حال و هوای این روزا جوره. آهنگ کودکانه از... فرهاد:
بوی عیدی، بوی توت، بوی کاغذرنگی،
بوی تند ماهی‌دودی وسط سفره‌ی نو،
بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

شادی شکستن قلک پول،
وحشت کم شدن سکه‌ی عیدی از شمردن زیاد،
بوی اسکناس تانخورده‌ی لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیا،
شوق یک خیز بلند از روی بته‌های نور،
برق کفش جف‌شده تو گنجه‌ها،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

عشق یک ستاره ساختن با دولک،
ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه،
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

بوی باغ‌چه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
توی جوی لاجوردی هوس یه آب‌تنی،

با اینا زمستونو سر می‌کنم،
با اینا خسته‌گی‌مو در می‌کنم!

۱۳۹۲ اسفند ۱, پنجشنبه

موزیک ویدئو جدید خانم گوگوش

سلام

خبر داغ رو که حتما شنیدین. خانم گوگوش، خواننده‌ای نامی که نیاز به معرفی نداره، یه موزیک ویدئو جدید به اسم بهشت داده بیرون که به عشق بین دو همجنسگرا می‌پردازه. وقتی اینو از رادیو فردا شنیدم خیلی خوشحال شدم. گوگوش خواننده خیلی خیلی محبوبیه و واسه یه لحظه حس کردم که دنیا قراره جای بهتری برام بشه. اما بعد نظر بقیه...

لازم نیست که بگم. خودتون بهتر از من می‌دونین. خانومه برگشته می‌گه:« خارج از مذهب و مسلمون بودنمون، ما همه ایرانی هستیم و نباید چیزایی که جوونامونو منحرف می‌کنه مطرح کنیم.» یا یکی دیگه می‌گه:« از آغاز خلقت مخلوقات جفت آفریده شدن و هیچ موجود با شعوری همجنسگرایی نمی‌کنه.»

این یه نگاه مذهبی افراطیه. فکر کنم قبلا گفتم که من مسلمون به دنیا اومدم اما هیچ دینی رو قبول ندارم. این که هموطنانمون از ماها متنفرن دلیل عمدش به خاطر دین اسلامه، دین مبین اسلام. همون دینی که زن رو کشتزار مرد معرفی کرده. همون دینی که صدها قانون داره که اگه زن از شوهرش پیروی نکرد شوهر چه حق ها که نداره! همون دینی که می‌گه زن باید همیشه آماده‌ی ارضا کردن شوهر باشه، چه روی شتر.

ببینین من واقعا قصد بی‌احترامی ندارم. برای همه‌ی مسلمونا هم احترام قائلم. اما مطمئنم اگه همه‌ی این مسلمونا یه دور قرآن رو کامل می‌خوندن و رو احادیث هم یه مروری می‌کردن، حتی 5 درصدشون هم مسلمون نمی‌موندن. 

گاهی وقتا فکر می‌کنم حتی اگه تو روسیه به دنیا اومده بودم وضعم از این بهتر بود.( البته روسیه قطعا انتخاب اولم نیست...) هی... به هر حال سرتون رو هم درد اوردم. اینم از لینک دانلود این ویدیو زیبا

این هم مطلبی درباره‌ی این ویدئو از سایت irqo.org:
موزیک ویدئوی جدید گوگوش یک همبستگی و اتحاد خطرناک با گی ها و لزبین های ایران را به نمایش گذاشت. گوگوش مشهورترین خواننده پاپ ایران , با موزیک ویدئوی آهنگ جدیدش , بهشت , دست به یک ریسک بزرگ زد.
ویدئوی او در روز ولنتاین در صفحه ی فیسبوک او منتشر شد و این این ویدئو یک اعتراض علیه قوانین سرکوبگر کشورش و یک نگرش به سمت ارتباط با
همجسگرایان است.
این ویدئو یک رابطه بین یک زوج را به تصویر می کشد که از طرف خانواده با تحقیر و از طرف جامعه با آزار و اذیت روبرو شدند که در نهایت نشان داده شد که این رابطه ای بین دو زن می باشد.
به گزارش گاردین نوید اخوان که نویسنده و کارگردان این ویدئو است , گفت که این ویدئو توسط هزاران ایرانی به صورت آنلاین و یا شبکه های غیر قانونی ماهواره ای دیده شده است. ” فقط در دو سایت بیش از ۱٫۲ میلیون بازدید کننده داشته است”
“واکنش هایی که ما تاکنون دیدیم شگرف و فوق العاده بوده است.” او گفت : “نظرهایی به من به صورت آنلاین خواندم و پیام هایی که از طرف جامعه LGBT ایران دریافت کرده ام , اشک را به چشمان من جاری کرده است. ما از همان اول به دلیل موضوع این ویدئو می دانستیم که ویدئو بین ایرانیان بسیار بحث برانگیز خواهد شد و به همین دلیل ما انتظار بازخورد منفی نیز داشتیم , اما این مساله باعث ناراحتی من و خانم گوگوش نشد.”

۱۳۹۲ بهمن ۱۸, جمعه

المپیک سوچی

سلام

  این روزا اگه گوگل رو باز کنین می‌بینین که لوگوی گوگل این شکلی شده: یه رنگین کمان که تو هر رنگش یه نفر مشغول انجام دادن یکی از ورزش‌های زمستانیه.

  خوب حتما همتون می‌دونین که آقای پوتین، رئیس جمهور روسیه، قانونی رو تصویب کرده که بر اساسش همجنسگراها افراد خطرناکی شناخته شدن. این قانون یه جورایی می‌گه همجنسگرایی همانا و کودک آزاری و ایجاد مزاحمت همان! حتی بعضی‌ها هم بعد از تصویب این قانون ریختن تو خیابابون و همجنسگراها رو شکار کردن! شوخی نمی‌کنم، خودشونم اسم خودشونو گذاشتن شکارچی همجنسگرایان.

  شایعه شده بود که آمریکا و اروپا می‌خوان المپیک زمستانی رو تحریم کنن اما در عوض دیدیم که آمریکا گروه اعزامیش به افتتاحیه رو طوری انتخاب کرد که دوتا از ورزشکارای سرشناس همجنسگرا هم توش بودن. خیلی از این حرکتشون خوشم اومد.

  حالا هم گوگل برای لوگوش یه تصویر طعنه آمیز رو گذاشته. البته من جایی ندیدم که مدیران گوگل صریحا بگن که منظورشون از این رنگای رنگین کمون همون پرچم همجنسگراهاست. این صرفا برداشت منه.


۱۳۹۲ بهمن ۱۴, دوشنبه

در این جهان جای کافی برای رنگ‌های من وجود ندارد

سلام
شاید خبر خودکشی عیسی چاخمارلی، فعال حقوق همجنسگرایان 20 ساله‌ی آذربایجانی، رو شنیده باشین. به همه‌ی دوستای دگر باشمون تسلیت می‌گم. آخرین کلماتی که اون با ما درمیون گذاشته اینه:

" در این جهان جای کافی برای رنگ‌های من نیست. شما را ترک می‌کنم. این کشور و این جهان جای من نیست. اکنون خوشبختم. به مادرم بگویید:« خیلی دوستت دارم.». همه‌ی شما را مسئول مرگ خود می‌دانم. بدرود."

خیلی‌ها می‌گن همجنسگراها از نظر روانی متعادل نیستن. وقتی می‌پرسیم چرا، به آمار خودکشی بینشون اشاره می‌کنن. عیسی چاخمارلی گفته:« شما رو مسئول مرگ خودم می‌دونم.» و واقعا هم همین طوره. اون تنها زندگی می‌کرده. چون از طرف خونوداه‌ش ترد شده بود. افراد جامعه نسبت بهش حس بدی داشتن. و همه‌ی اینا دست به دست هم می‌دن تا عیسی و عیسی‌ها خودشون رو بکشن.

مادرم به محض این که بهش گقتم همجنسگرام اونقدر حالش بد شد که بهش شک الیکتریکی دادیم. و اونم یادش رفت... تا کی می‌شه این طوری زندگی کرد. واقعا به عیسی چاخمارلی حسودی می‌کنم. چون که راحت شد...

اما با راحت کردن خودمون چیزی عوض نمی‌شه... نسل‌ها بعدی هم بازم مجبورن به اصطلاح خودشونو راحت کنن. کاش یه روز از خواب بیدار می‌شدیم و می‌دیدیم این جو متعفن از بین رفته و بالاخره می‌تونیم به جای خودمون نفس بکشیم، نه نقشی که داریم بازی می‌کنیم.

باری به هر جهت! فشار بر روی همجنسگراها در کشورهای مسلمان مثل ایران و آذربایجان اون قدر زیاده که عیسی چاخمارلی رو مجبور کرده خودشو با پرچم رنگین کمانش حلق آویز کنه...

آدم به تامل وادار می‌شه، نه؟ تا کی باید دوستای دگرباشمونو یکی یکی از دست بدیم؟ این بخشی از سخنرانی عیسی در سال گذشته است:

فعالان دگرباش آذربایجان در کشوری فعالیت می‌کنند که مسلمان است، به‌شدت با همجنسگرایان مخالفت می‌شود و بسیاری از دگرباشان جنسی نمی‌توانند کار پیدا کنند.  ۹۰ درصد دگرباشان جنسی در آذربایجان مجبورند در محیط بسته باقی بمانند. خانواده من نیز نتوانسته‌اند گرایش جنس مرا بپذیرند و با این‌که روان‌شناسان موضوع را به خانواده‌ام توضیح داده‌اند اما آن‌ها باز هم معتقدند که من مریض هستم.  بیشترین عامل خودکشی دگرباشان جنسی را خانواده‌های آن‌ها است . آرزو می کنم که افراد جامعه مغرضانه برخورد نکنند و پیش از ابراز نفرت از همجنسگرایی، در مورد آن بر روی اینترنت بخوانند و یاد بگیرند. من می‌خواهم دگرباشان جنسی شجاع باشند. من جدا از خانواده خود، در خانه خودم زندگی می‌کنم. کار خودم را دارم و همه کارهایم را خود انجام می‌دهم. اگر بخواهید شما نیز می‌توانید به آن دست یابید

۱۳۹۲ بهمن ۱۲, شنبه

Within Temptation- Paradise

سلام

این آهنگ رو دوتا از خواننده‌های مورد علاقه‌ام همین امسال یعنی 2014 با هم خوندن. تاریا ترونن هم همراه گروه اینو اجرا کرده. آهنگ به ما می‌گه که این دنیای ما بهشت نیست اما تمام چیزیه که داریم و براش می‌جنگیم. گاهی وقتا باید به چیزی که داریم راضی بشیم اما می‌تونیم براش بجنگیم و تا حدی به بهشتمون نزدیکش کنیم. اینم از متن

There's no sense, the fire burns
When wisdom fails, it changes all
The wheel embodies all that keeps on turning

Blood red skies, I feel so cold
No innocence
We play our roll
The wheel embodies all
Where are we going?

All in all
You expect the wise to be wiser
Fallen from grace and
All and all I guess we should have known
Better 'cause

What about us
Isn't it enough
No we're not in paradise
This is who we are
This is what we've got
No it's not our paradise
But it's all we want
And it's all that we're fighting for
Thought it's not paradise

You and us, or I and them
There comes a time to take a stand
The wheel is watching all
It keeps on burning

The venom works, it's like a curse
A trojan horse, when will we learn?
The wheel embodies all that keeps returning

All in all
You expect the wise to be wiser
Fallen from grace and
All and all I guess we should have known
Better 'cause

What about us
Isn't it enough
No we're not in paradise
This is who we are
This is what we've got
No it's not our paradise
But it's all we want
And it's all that we're fighting for
Thought it's not paradise

What about us
Isn't it enough
No we're not in paradise
This is who we are
This is what we've got
No it's not our paradise
But it's all we want
And it's all that we're fighting for

What about us
Isn't it enough
No we're not in paradise
This is who we are
This is what we've got
No it's not our paradise
But it's all we want
And it's all that we're fighting for
But it's not paradise

What about us
What about us
What about us
Isn't it enough

What about us
What about us
What about us
Isn't it enough

What about us
What about us
What about us
Isn't it enough

لینک دانلود آهنگ:( اگه می‌تونین لطفا بخرینش تا از خواننده ها هم همایت شه)ی
within temptation ft. Tarja Turunen




What about us
What about us
What about us
Isn't it enough