برای معشوقم مینویسم...
برای دختری مینویسم که شیرینترین و پاکترین رویاهایم دربارهای او بود. میخواستم زندگیم را تقدیمش کنم و قلبم را کف دستش بذارم.
قلبم را کف دستش گذاشتم... اما انداختش و زیر پا لهش کرد. نگاهش را که برای من ارزشمندترین و گرانبها ترین چیزی بود که در ذهنم میگنجید، ارزانی چشمهای یه پسر کرد.
بانوی من، برایت آهنگ نوشتم. برای عشق بی سرانجام خودم آهنگ نوشتم. کاش میتوانستم روزی این نتهای سرشار از احساس و صدای مغمومم که از زیباییهای تو میخواند را تقدیمت کنم.
سلام
پاسخحذفتجریه تقریبا یکسانی داریم
سلام !
پاسخحذفیه امید ِ روز های روشن تر .